اشتباهات تکراری کارآفرینان کدامند؟
هر سال شاهد شکست کسب و کار بسیاری از کارآفرینان هستیم که غالبا دلایل پیچیده ای برای این کار وجود ندارد.
هر سال شاهد شکست کسب و کار بسیاری از کارآفرینان هستیم که غالبا دلایل پیچیده ای برای این کار وجود ندارد. تارک کامیل، کارآفرین و موسس یک شرکت ارتباطی می گوید: “من در هفته سه یا چهار مرتبه با کارآفرینان دیگر صحبت می کنم و همه آنها با مساله ای مشابه نزد من می آیند. این افراد هر بار در چاله های فنی مشابه می افتند بدون آنکه به آن توجه کنند. من معتقدم، اگر کارآفرینان بتوانند از آن اشتباهات مشترک اجتناب کنند شانس موفقیت کسب و کارهایشان به میزان قابل توجهی افزایش می یابد.”
هر سال شاهد شکست کسب و کار بسیاری از کارآفرینان هستیم که غالبا دلایل پیچیده ای برای این کار وجود ندارد. تارک کامیل، کارآفرین و موسس یک شرکت ارتباطی می گوید: “من در هفته سه یا چهار مرتبه با کارآفرینان دیگر صحبت می کنم و همه آنها با مساله ای مشابه نزد من می آیند. این افراد هر بار در چاله های فنی مشابه می افتند بدون آنکه به آن توجه کنند. من معتقدم، اگر کارآفرینان بتوانند از آن اشتباهات مشترک اجتناب کنند شانس موفقیت کسب و کارهایشان به میزان قابل توجهی افزایش می یابد.”
او تنها کسی نیست که اینگونه فکر می کند. مربیان، سرمایه گذاران و کارآفرینان زنجیره ای نیز همگی می گویند که دائما کارآفرینانی را می بینند که طعمه یک سری خطاهای مشترک می شوند. خب این اشتباهات چه هستند؟ مجله معتبر کارآفرینی در این شماره خود به بررسی برخی از این خطاهای مشترک پرداخته است:
• زندگی شخصی خود را تحت کنترل داشته باشید:
هیچ کسی بدون تمرین در مسابقه دویدن ماراتون حاضر نمی شود. همین قاعده نیز باید برای راه اندازی کسب و کار وجود داشته باشد. لازم است خود را با تمرینات قبل از راه اندازی کسب و کار گرم کنید، از استراحت و تغذیه مناسب گرفته تا حفظ و تقویت ارتباطات. کارآفرینی می گوید: “باید یاد بگیرید زندگی شخصی خود را تحت کنترل خود درآورید.” راه اندازی کسب و کار در زندگی شما مشقت و رنج ایجاد خواهد کرد و حتما اگر خانواده و دوستانتان درک نکنند که شما چه می کنید یا به زبان ساده حامی دیدگاه شما نباشند دچار بدبختی و عذاب شخصی می شوید، و به علاوه حتما حواس شما به شدت از کسب و کارتان پرت خواهد شد. برای اینکه بتوانید توقعات دیگران را مدیریت کنید، رک و روراست با یکدیگر صحبت کنید. به آنها بگویید: توجه و تمرکز من به سمت این کار جلب خواهد شد ولی این به این معنی نیست که شما برایم مهم نیستید، اگرچه ممکن است همچین احساسی داشته باشید. ” لازم است که مطمئن شوید که تمام این زمینه ها سرجای خود محکم شده اند زیرا کارآفرینی تمام نقاط ضعف زندگی شخصی شما را نمایان خواهد کرد.”
• محصول را با کسب و کار اشتباه می گیرید:
اریک هلتزکلاو، کارآفرین و استراتژیست، می گوید: ” کارآفرینان جاه طلب معنای موفقیت را نمی دانند.” او میگوید: “یک محصول، نیاز یک فرد را برطرف میکند ولی یک کسب و کار واقعی توانایی جذب و بازگرداندن مشتریان را دارد.”
هلتز می گوید: “این یک فاکتور کلیدی برای سرمایه گذاران آینده نگری است که میخواهند مطمئن شوند که طول عمر محصول آنان فراتر از چیزی که امروز ارائه می دهند. آیا می خواهید اجازه رسمی استفاده از تکنولوژی خود را به شخص دیگری دهید؟ سه یا پنج سال بعد کسب و کار شما چگونه خواهد شد؟ از دیدگاه یک سرمایه گذار این یک نگرانی بزرگ است و این سوالات به پایداری کسب و کار شما کمک می کند.”
• برای تخصص پول خرج نمی کنید:
یک کارآفرین نمی تواند در همه زمینه ها حرفه ای باشد و در عین حال، توقع این است که تمام بخش های یک کسب و کار باید با مهارت انجام شود، به خصوص موارد دشوار که مستلزم دقت زیاد است مانند مسائل مالیاتی، قراداد ها، مسائل حقوقی . بنابراین وقتی این مساله اهمیت دارد، راهنمای رایگان آنلاین را دانلود نکنید و فکر نکنید که میتوانید خودتان از پس آن بر بیایید. یک فرد متخصص پیدا کنید که کارش دقیقا دانستن چیزی است که شما نیاز به انجامش دارید.
• تفکرات بدون استناد قاتل کسب وکار:
لیزا استون، یکی از موسسان یک شبکه اجتماعی در آمریکا، می گوید: “تفکر جادویی و یا به زبان ساده فضایی می تواند هر کسب و کاری را به قتل برساند. شما نمی توانید فقط به همین اعتقاد داشته باشید که موفق خواهید شد، باید نگاهی هم به اعداد و آمار بیاندازید که نشان می دهند آیا موفق می شوید یا خیر! باید داده ها، آمار و ارقامی وجود داشته باشند که اثبات کنند ایده بزرگ شما واقعی است یا حداقل شاخصی را نشان دهد که ایده شما میتواند واقعی باشد.
• توقع دارید سریع رشد کنید:
گزارش استارتاپ معروف جنوم، آمار ترسناکی را نشان می دهد. در این بررسی آماری آمده است که هفتاد و چهار درصد کسب و کار های اینترنتی که با سرعت زیادی رشد می کنند شکست میخورند زیرا توقع رشد بدون استراتژی و سریع را دارند. اریک رانالا، یکی از موسسان و مدیران یک شرکت نرم افزاری در ایالات متحده، می گوید: “پول افراد به اصطلاح کارآفرین زیاد می شود و فقط تصور می کنند در پول نقد غرق شده اند و نقدینگی خود را در راه نادرست خرج می کنند. اما اغلب هنگامی که در می یابند خرج کردن آنها را به هیچ جا نمی رساند دیگر خیلی دیر شده است.”
آنها پول خود را صرف چه چیزی می کنند؟ خب، همه چیز، از بازاریابی های بدون استراتژی گرفته تا استخدام های خیلی سریع بدون تحقیق و با حقوق های غیر استاندارد. اما مشکل بنیادی هنوز همان است: آنها در حال ریختن بودجه خود به پای چیزهایی هستند که برای گسترش یا تعیین میزان دوام کسب و کارشان ضروری نیست. رانالا میگوید: “هنگامی که شروع به خرج کردن پول خود میکنید، یا باید پول بیشتری داشته باشید یا باید راهی برای تولید پول بیشتر داشته باشید. آمارها نشان می دهد اگر قبل از اینکه به نقطه تعالی کسب و کار خود برسید دچار کمبود نقدینگی شوید، لحظات ترسناکی را برای جبران نقدینگی تجربه خواهید کرد.” در چنین شرایطی کوچینگ می تواند به شما کمک شایانی کند.
• به ایده های اشتباه اصرار دارید:
با کنترل های منظم فنی باید متوجه باشید که گاهی در حال بالا رفتن از تپه اشتباهی هستید یا در حال هل دادن دیوار آجری هستید که هیچ وقت نمی توانید آن را تکان دهید و پیشرفت کنید. این اشتباه به ویژه در میان کارآفرینان تازه کار و افرادی که در حال ورود به یک بازار نا آشنا هستند رایج است، در میان افرادی که فقط عاشق ایده اولیه خود می شوند و نمی توانند بفهمند چقدر این ایده به درد نخور است.
به احساسات خود تکیه نکنید. به شواهد تکیه کنید. ارزیابی کنید که چقدر محصول شما مناسب بازار است. ممکن است آزمایش کنید که چه ترفند هایی یا چه تغییر جزئی در محصولاتتان می تواند بیشترین مشتری را جذب کند. یا ممکن است با دقت بررسی کنید که به دست آوردن هر مشتری چقدر برایتان هزینه دارد، یا اینکه آیا تغییرات جزئی موجب افزایش یا کاهش این هزینه می شود.
به عنوان مثال در مدت یک سال برای جذب مشتری چند راه فنی مطمئن را آزمایش کرده اید و هیچ کدام جواب نداده. لجازی نکنید، این می تواند نشانه این باشد که یک جای کار ایراد دارد.
• نمی توانید به دیگران مسئولیت بسپارید:
این شاید قدیمی ترین مشکل مدیریت باشد: شما به عنوان یک مدیر سنتی، کارآفرینی که صرفا تخصص یا ایده یک کار را دارید، می خواهید همه کارها را خودتان انجام دهید و علاقه ای به تقسیم و واگذاری مسئولیت کارهایی که تخصص شما نیست را ندارید و مُصرانه به انجامش تاکید دارید و البته شکست هم می خورید. البته غریزه و استعداد شما قابل درک است.
پس چه کنیم؟ مسئولیت را به دیگران بسپارید. با آماده سازی فرآیندها شروع کنید، چیزی شبیه کتاب راهنما در مورد چگونگی انجام کارها به روشی که باید انجام شوند. به این ترتیب هم شما آرام تر خواهید بود و هم کارمندانتان جهت گیری لازم را خواهند داشت.
• فکر می کنید پول همه چیز را درست می کند:
کارتر کست، استاد کارآفرینی دانشکده مدیریت کلاگ می گوید: ” پول نمی تواند مسائل بنیادی مدل کسب و کار را حل کند. کارآفرینان در حال تکاپو فکر می کنند که اگر فقط و فقط یکبار دیگر منابع مالی خود را افزایش دهند، مشکل آنها حل خواهد شد. اما پول اینگونه کار نمی کند.”
کست می گوید: “اگر مدل یا روش انجام کسب و کار شما صحیح نباشد، خرج کردن پول در آن جواب نمی دهد. شما باید اول مشکل را حل کنید سپس نقدینگی به سیستم تزیق کنید. اگر این کار را در جهت برعکس انجام دهید فقط در حال دست و پا زدن هستید و بالاخره غرق می شوید.”
• درک کنید که فروش محصول زمان می برد:
اجازه دهید خیالتان را راحت کنیم: “فروش محصول زمان می برد. فرآیند های هدف گذاری و کشف و پیاده سازی نیازمند جول زمانبدی مناسب است. بسیاری از تازه کارها فکر می کنند می توانند ظرف مدت سه تا شش ماه در حد یک بنگاه بازرگانی بزرگ برسند، اما در واقعیت کار به این بزرگی می تواند بیشتر از یک سال زمان ببرد و اگر طرح کسب و کار شما اینگونه نباشد حتما به دردسر می افتید.”
• از شکست می ترسید:
عبارت “شکست” را عده ای از قبل از شروع کسب و کار به همراه یک مثال می شنویم ولی برخی از کارآفرینان آن را قبول ندارد. فرقی ندارد که کارآفرینان چقدر شکست را تحسین کنند، به هر حال کلمه “شکست” وحشتناک است و هیچ شخصی نمیخواهد که در نقطه مقابل موفقیت قرار گیرد. برخی معتقند که این واقعا یک عبارت اشتباه است، چون شکست خوردن به معنی این است که هیچ سودی وجود ندارد و بیشتر اوقات این درست نیست.
طرز تفکر خود را تغییر دهید. شما شکست نخوردید، بلکه آزمایشی انجام دادید که باعث ارتقای کسب و کار بعدی شما خواهد شد. اگر چه هر بار کمی دردناک است ولی در عوض درسی گرفته اید که می توانید آن را برای حرکت رو به جلو و بهتر کردن کسب و کار خود به کار بگیرید.
به نظر شما این عوامل شکست کسب و کارهای نوپا بود؟ کدام یک را در کسب و کار خود می بینید؟ برای رفع آن چقدر تلاش کرده اید؟ به نظر من این موارد بیشتر راهنما و راهی برای یاد گرفتن است تا دلایل شکست.